در ادامه به ۸ دلیل شکست استارتاپ ها میپردازیم. بعضا نیز از برخی از این استارتاپ ها از پشتوانه مالی خوبی هم برخوردار هستند اما همچنان شکست میخورند چرا؟
۱. تولید محصولی که تقاضایی برای آن وجود ندارد
چیزی که اغلب اوقات در عرصه حضور استارتاپها میبینیم این است که بعضی از این شرکتها معتقدند که ابداع آنها به اندازهای خواستار دارد که بازار تمنای آن را کشیده و جریان پول برای آن به راه خواهد افتاد. اغلب کارآفرینان درک درستی از دستاوردی که محصولشان در بازار – مخصوصا در مراحل اولیه – خواهد داشت ندارند. اگر استارتاپها بتوانند در پروژههای اولیه محصولشان را پیش از ارایه، ارزیابی کنند یا حتی دوره آزمایشی بتا برای آن ارایه کنند، این امکان را خواهند داشت از شانس رد محصول در بازار به شکل قابل توجهی بکاهند.
۲. نبود مهارت لازم برای کسبوکار نزد بنیانگذاران و تیم آنها
بسیاری از بنیانگذاران و استارتاپهایشان نمیتوانند کاری که برای کسبوکارشان ضروری است را انجام دهند. آنها بایستی بر صنایعی متمرکز باشند که به جای ارزش نهادن بر تخصص حرفهایشان، بر مهارتها و دورنمای تحصیلیشان متمرکز باشد. مهارتهای شما بایستی مکمل تمام اعضای تیم باشد. همیشه بایستی شخصی که در زمینه فروش خوب باشد را در تیمتان داشته باشید همینطور افرادی در زمینه توسعه محصول و بازاریابی و … اگر شما و همکارانتان فاقد مهارتها و قابلیتهای لازم برای پیشبرد اهداف شرکتتان باشید، اطمینان یابید که آن موارد را در فازهای اولیه شناخته و به اندازه کافی در خصوص آن شناخت، مطالعه و تجربه کسب کرده باشید تا به شما نسبت به موقعیت رقبایتان دست بالاتر را دهد.
۳. بیتوجه نسبت به بازخورد و انتقادها در ارایه الگو
بسیاری از استارتاپها نسبت به ارایه الگو یا پروتوتایپ خود برای سایرین به دلیل دریافت نظرات منفی مقاومت میکنند. شکست در دریافت بازخورد از مشتریان بالقوه معمولا منجربه شکست استارتاپ میشود. از اینکه شخصی ایده شما را بدزد یا اینکه این نمونه اولیه آنقدرها هم باعث هیجان در افراد نشود نگران نباشید. با وجود امکانات سختافزاری و نرمافزاری شانس خوبی در ارایه نمونه اولیه و دریافت بازخورد از مشتریان دارید.
۴. ممکن است که بازار هنوز آماده محصول شما نباشد
برخی از شرکتها پیش از اینکه زمانش برسد یا اینکه فناوری یا درخواست/نیاز بازار وجود داشته باشد محصول خود را ارایه میکنند. برخی نیز محصول خود را خیلی دیر ارایه میکنند اگرچه که متوجه دیرکرد خود نمیشوند. یکی از دلایل شکست استارتاپ ها این مساله است.
۵. تیم و رهبری ضعیف
در هر مرحلهای، وجود رهبری خوب که کاریزما داشته باشد و روند را پیگیری کند، به جای استفاده از نوابغی که خیلی زود به دنبال پیشنهاد دیگری میروند از کارمندان متعهد استفاده خواهند کرد. کارمندانی که متعهد به ماموریت استارتاپ و شرکت هستند به بنیانگذاران کمک میکنند که به اهداف خود دست یابند.
۶. ناتوانی در کسب سرمایه
شاید بسیاری از کارآفرینان نسبت به تعداد دفعاتی که پیش از تامین سرمایه مدنظرشان برای استارتاپ خود بایستی رد شوند شگفت زده شوند. اغلب اوقات این روند خیلی دیر آغاز میشود و کارآفرین نیز به سراغ گروه سرمایهگذاران غلط میرود. تامین سرمایه برای استارتاپها معمولا چیزی است که دستکم نیاز به ۶ ماه فعالیت، نشست، تماس و دیدار دارد. هرچه بیشتر در روند جذب سرمایه باشید، بیشتر نسبت به اهمیت این موضوع درک درستی خواهید داشت. در تیم خود دست کم دو نفر را مسول جذب سرمایه و ارایه گزارش هر ۲ هفته یکبار کنید.
۷. بازاریابی ضعیف
هرچقدر هم که محصول شما خوب باشد آن چیزی که اهمیت دارد سر و صدا است، اگر کسی چیزی از آن نداند نادیده گرفته خواهد شد. بازاریابی (یا فروش) ضعیف دلیل اصلی شکست بسیاری از استارتاپها محسوب میشود. شما لزوما به تیم حرفهای در آغاز نیاز ندارید بلکه به یک کمپین تبلیغاتی در شبکه اجتماعی نیازمندید. همچنین مطمئن شوید که وقتیکه به سراغ وبسایتها و رسانهها میروید آن رسانهها به اندازه کافی مخاطب داشته باشند و معروف باشند. برای بسیاری از استارتاپها و تیمهای فنی آنها ممکن است که اینکار وقت تلف کردن به نظر برسد اما این استراتژی برای باقیماندن در بازی رقابت، حیاتی و اساسی است.
۸. نادیده گرفتن چیزی که مشتریان بدان نیازمندند
هرچقدر بر اهمیت این مساله تاکید شود همچنان کم است. وقتیکه محصول و خدمات خود را عرضه میکنید از مشتریان خود دوباره و دوباره بازخورد دریافت کنید تا بتوانید محصول خود را توسعه داده و مدام در چرخه آزمایش قرار دهید. اینکار به شما اجازه میدهد تا پلی با مخاطب خود بسازید و تغییرات در محصول و خدمات خود را متناسب با نیاز مشتریان در نسخههای جدید ارایه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید